1 2 3 4 5 R0z3 بازدید : 58 چهارشنبه 07 تیر 1391 نظرات (0) احمد شاملو همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد پروازی نه گریزگاهی گردد آی عشق، آی عشق چهره ی آبی ات پیدا نیست و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق، آی عشق چهره ی سُرخت پیدا نیست غبار تیره ی تسکینی بر حضور وَهن و دنج رهایی بر گریز حضور سیاهی بر آرامش آبی و سبزه ی برگچه بر ارغوان آی عشق، آی عشق رنگ آشنایت پیدا نیست احمد شاملو
ارسال نظر برای این مطلب متن شما نام آدرس سایت ایمیل کد امنیتی ارسال نظر خصوصی فقط برای نویسنده ذخیره مشخصات